سرکوب کردن تنبیه کردن سیاست کردن: مخالفان را به شدت سرکوب کرد، مغلوب کردن: دشمن را به سهولت سرکوب کرد ادامه... تنبیه کردن سیاست کردن: مخالفان را به شدت سرکوب کرد، مغلوب کردن: دشمن را به سهولت سرکوب کرد فرهنگ لغت هوشیار
سرکوب کردن قلع وقمع کردن، مغلوب کردن، منکوب کردن، مضحل کردن، درهم شکستن، فروکوفتن (دشمن) ، گوشمالی دادن ادامه... قلع وقمع کردن، مغلوب کردن، منکوب کردن، مضحل کردن، درهم شکستن، فروکوفتن (دشمن) ، گوشمالی دادن فرهنگ واژه مترادف متضاد
سرکوب کردن réprimer, supprimer ادامه... réprimer, supprimer تصویر سرکوب کردن دیکشنری فارسی به فرانسوی
سرکوب کردن reprimir, suprimir ادامه... reprimir, suprimir تصویر سرکوب کردن دیکشنری فارسی به اسپانیایی
سرکوب کردن reprimere, sopprimere ادامه... reprimere, sopprimere تصویر سرکوب کردن دیکشنری فارسی به ایتالیایی
سرکوب کردن kukandamiza, kudhibiti ادامه... kukandamiza, kudhibiti تصویر سرکوب کردن دیکشنری فارسی به سواحیلی