جدول جو
جدول جو

معنی سرکوب کردن - جستجوی لغت در جدول جو

سرکوب کردن
تنبیه کردن سیاست کردن: مخالفان را به شدت سرکوب کرد، مغلوب کردن: دشمن را به سهولت سرکوب کرد
فرهنگ لغت هوشیار
سرکوب کردن((~. کَ دَ))
مغلوب کردن
تصویری از سرکوب کردن
تصویر سرکوب کردن
فرهنگ فارسی معین
سرکوب کردن
قلع وقمع کردن، مغلوب کردن، منکوب کردن، مضحل کردن، درهم شکستن، فروکوفتن (دشمن) ، گوشمالی دادن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
سرکوب کردن
قمعٌ
تصویری از سرکوب کردن
تصویر سرکوب کردن
دیکشنری فارسی به عربی
سرکوب کردن
Repress, Suppress
تصویری از سرکوب کردن
تصویر سرکوب کردن
دیکشنری فارسی به انگلیسی
سرکوب کردن
réprimer, supprimer
تصویری از سرکوب کردن
تصویر سرکوب کردن
دیکشنری فارسی به فرانسوی
سرکوب کردن
reprimir, suprimir
تصویری از سرکوب کردن
تصویر سرکوب کردن
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
سرکوب کردن
подавлять
تصویری از سرکوب کردن
تصویر سرکوب کردن
دیکشنری فارسی به روسی
سرکوب کردن
unterdrücken
تصویری از سرکوب کردن
تصویر سرکوب کردن
دیکشنری فارسی به آلمانی
سرکوب کردن
придушувати
تصویری از سرکوب کردن
تصویر سرکوب کردن
دیکشنری فارسی به اوکراینی
سرکوب کردن
tłumić
تصویری از سرکوب کردن
تصویر سرکوب کردن
دیکشنری فارسی به لهستانی
سرکوب کردن
镇压
تصویری از سرکوب کردن
تصویر سرکوب کردن
دیکشنری فارسی به چینی
سرکوب کردن
reprimir, suprimir
تصویری از سرکوب کردن
تصویر سرکوب کردن
دیکشنری فارسی به پرتغالی
سرکوب کردن
reprimere, sopprimere
تصویری از سرکوب کردن
تصویر سرکوب کردن
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
سرکوب کردن
menekan
تصویری از سرکوب کردن
تصویر سرکوب کردن
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
سرکوب کردن
억제하다 , 억누르다
تصویری از سرکوب کردن
تصویر سرکوب کردن
دیکشنری فارسی به کره ای
سرکوب کردن
onderdrukken
تصویری از سرکوب کردن
تصویر سرکوب کردن
دیکشنری فارسی به هلندی
سرکوب کردن
دبا دینا , دبا دینا
تصویری از سرکوب کردن
تصویر سرکوب کردن
دیکشنری فارسی به اردو
سرکوب کردن
দমন করা , দমন করা
تصویری از سرکوب کردن
تصویر سرکوب کردن
دیکشنری فارسی به بنگالی
سرکوب کردن
ปราบปราม , กดขี่
تصویری از سرکوب کردن
تصویر سرکوب کردن
دیکشنری فارسی به تایلندی
سرکوب کردن
kukandamiza, kudhibiti
تصویری از سرکوب کردن
تصویر سرکوب کردن
دیکشنری فارسی به سواحیلی
سرکوب کردن
bastırmak
تصویری از سرکوب کردن
تصویر سرکوب کردن
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
سرکوب کردن
दमन करना , दमन करना
تصویری از سرکوب کردن
تصویر سرکوب کردن
دیکشنری فارسی به هندی
سرکوب کردن
לדכא , לדכא
تصویری از سرکوب کردن
تصویر سرکوب کردن
دیکشنری فارسی به عبری
سرکوب کردن
抑圧する , 抑圧する
تصویری از سرکوب کردن
تصویر سرکوب کردن
دیکشنری فارسی به ژاپنی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سرکشی کردن
تصویر سرکشی کردن
کنایه از گردن کشی کردن، نافرمانی کردن، به کاری رسیدگی کردن، محلی را بازرسی کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پاکوب کردن
تصویر پاکوب کردن
چیزی را در زیر پا له کردن، لگد کردن، پامال کردن
فرهنگ فارسی عمید
(تَ)
هنوز بحد سزاوار خشک نشده، حبوبات را کوفتن در خرمن تا دانه از کاه جدا شود. و اینکار را در سالهای قحط کنند. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
تصویری از منکوب کردن
تصویر منکوب کردن
مغلوب کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مرطوب کردن
تصویر مرطوب کردن
نم زدن تر کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مرعوب کردن
تصویر مرعوب کردن
ترساندن شکوهاندن ترساندن خایف کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترکیب کردن
تصویر ترکیب کردن
آمیختن تروماندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاکوب کردن
تصویر پاکوب کردن
چیزی را با پا کوفتنبپای کوفتن لگد کوب کردن پی سپر کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترکیب کردن
تصویر ترکیب کردن
Compound, Combine, Compose, Splice, Synthesize
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مرطوب کردن
تصویر مرطوب کردن
Dampen, Moisten
دیکشنری فارسی به انگلیسی